سلامت سالمندان در دوران سالمندي به شدت به مراقبتهاي دوران جواني و ميانسالي آنها بستگي دارد. اگر بخواهيم سلامت سالمندان را تضمين كنيم، بايد هم به فكر سلامت جسم آنها باشيم و هم به فكر سلامت روان آنها. سلامت سالمندان از نظر جسمي، شامل چكاپهاي دورهاي براي تشخيص و درمان زودرس بيماريهاي احتمالي و مراقبت از آنها در برابر بيماريهايي كه به آنها مبتلا هستند، ميشود. وقتي بحث از سلامت سالمندان به ميان ميآيد، بيشتر ما ياد بيماريهايي مانند بيماريهاي قلبي، ديابت يا فشار خون ميافتيم اما بخش بزرگي از سلامت سالمندان به سلامت روان آنها برميگردد.
حفظ سلامت سالمندان از منظر سلامت روان آنها، گاهي بسيار ساده و تنها وابسته به حفظ روابط عاطفي اطرافيان فرد سالمند با او است. اگر فرزندان يا نوهها بخواهند سلامت سالمندان خود را از نظر رواني در منزل تامين كنند، كافي است كه كمي بيشتر به آنها توجه داشته باشند؛ حواسشان به آزمايشهاي دورهاي آنها باشد؛ حداقل روزي يك بار به آنها سر بزنند؛ با اجازه خودشان و طوري كه حس ترحم به آنها دست ندهد گاهي برايشان غذا درست كنند؛ با آنها به پارك و خريد بروند و خلاصه با همه اين كارهاي كوچك و ساده، قدم بزرگي در بهبود وضعيت سلامت سالمندان از نظر رواني و البته جسماني بردارند. سلامت سالمندان از نظر جسماني هم به شدت به نوع خودمراقبتي آنها و مراقبتهاي اطرافيان از آنها بستگي دارد.
يعني اگر سلامت سالمندان بخواهد در اولويت بسته سلامتي خانواده قرار بگيرد، بايد تمام آيتمهاي سلامتي او مانند فشارخون، قند خون و چربي خون به صورت دورهاي چك شود. وقتي از سلامت سالمندان حرف ميزنيم، بايد وضعيت آنها از نظر بيماريهاي شناختي مانند آلزايمر يا زوال عقل را هم در نظر بگيريم. سلامت سالمندان از نظر وضعيت شناختي، زماني تامين ميشود كه فرد پيش از رسيدن به دوره سالمندي، فعاليتهاي مغزي كافي مانند مطالعه، بازي فكري يا يادگيري مداوم را داشته باشد تا مغز او با رسيدن به سنين بالا، تواناييهاي بالقوه خود را از دست ندهد.
سلامت سالمندان در دوران سالمندي به شدت به مراقبتهاي دوران جواني و ميانسالي آنها بستگي دارد. اگر بخواهيم سلامت سالمندان را تضمين كنيم، بايد هم به فكر سلامت جسم آنها باشيم و هم به فكر سلامت روان آنها. سلامت سالمندان از نظر جسمي، شامل چكاپهاي دورهاي براي تشخيص و درمان زودرس بيماريهاي احتمالي و مراقبت از آنها در برابر بيماريهايي كه به آنها مبتلا هستند، ميشود. وقتي بحث از سلامت سالمندان به ميان ميآيد، بيشتر ما ياد بيماريهايي مانند بيماريهاي قلبي، ديابت يا فشار خون ميافتيم اما بخش بزرگي از سلامت سالمندان به سلامت روان آنها برميگردد.
حفظ سلامت سالمندان از منظر سلامت روان آنها، گاهي بسيار ساده و تنها وابسته به حفظ روابط عاطفي اطرافيان فرد سالمند با او است. اگر فرزندان يا نوهها بخواهند سلامت سالمندان خود را از نظر رواني در منزل تامين كنند، كافي است كه كمي بيشتر به آنها توجه داشته باشند؛ حواسشان به آزمايشهاي دورهاي آنها باشد؛ حداقل روزي يك بار به آنها سر بزنند؛ با اجازه خودشان و طوري كه حس ترحم به آنها دست ندهد گاهي برايشان غذا درست كنند؛ با آنها به پارك و خريد بروند و خلاصه با همه اين كارهاي كوچك و ساده، قدم بزرگي در بهبود وضعيت سلامت سالمندان از نظر رواني و البته جسماني بردارند. سلامت سالمندان از نظر جسماني هم به شدت به نوع خودمراقبتي آنها و مراقبتهاي اطرافيان از آنها بستگي دارد.
يعني اگر سلامت سالمندان بخواهد در اولويت بسته سلامتي خانواده قرار بگيرد، بايد تمام آيتمهاي سلامتي او مانند فشارخون، قند خون و چربي خون به صورت دورهاي چك شود. وقتي از سلامت سالمندان حرف ميزنيم، بايد وضعيت آنها از نظر بيماريهاي شناختي مانند آلزايمر يا زوال عقل را هم در نظر بگيريم. سلامت سالمندان از نظر وضعيت شناختي، زماني تامين ميشود كه فرد پيش از رسيدن به دوره سالمندي، فعاليتهاي مغزي كافي مانند مطالعه، بازي فكري يا يادگيري مداوم را داشته باشد تا مغز او با رسيدن به سنين بالا، تواناييهاي بالقوه خود را از دست ندهد.